فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

دختر نازم فاطمه زهرا

بدون عنوان

با نام خدای مهربونی که همه ی لطف و مهربونی هاش را به من ارزانی داشته و همیشه و همه جا هوای من را داره. دوست دارم خدا جونم. سلام به نفس های زندگی ام فاطمه زهرا و علی محمد عزیز. امیدهای دنیا و آخرتم امیدوارم شما از سربازان امام زمانمون بشید و باعث افتخار رهبرمون.   دختر ناز من دو ماه دیگه چهارسالش تمام میشه. عزیزم یک دوره پنج ماهه طرح کوثر را گذرانده و الان چندتایی شعر و سوره حفظ کرده. دوره ی خوبی بود. خاله زهراشون واقعا زحمت کشید و یک سری آداب اسلامی را بهشون آموزش داد. یک دوره خلاقیت هم گذروند که واقعا علاقه نشون دادو فقط دلش میخواد بشینه و کاردستی درست کنه.   علی محمد عزیزم هم الان یک سال و دو م...
20 شهريور 1394

هشت ماهگی علی محمد

پسر عزیزم الان هشت ماهه هست . الان دیگه بدون تکیه دادن مینشینه .اما ممکن است بعد که خسته شد نتونه خودش را کنترل کنه. علی محمد خیلی خوش اخلاق و مهربون هست و همه از خوش خنده بودنش تعریف میکنند. پسرم با اینکه هشت ماهش در حال تمام شدن است اما هنوز دندان نداره. پسر گلم رابطه اش با خواهرش به لطف خدا عالی هست. فاطمه زهرا خیلی مراعاتش را میکنه و خیلی دوستش داره. اگه حتی موهاش را بکشه و ما بخواهیم ثوری دعواش کنیم گریه میکنه که برادر خودم هست کوچولو هست دعواش نکنید خدا حفطتون کنه عزیزان من               ...
24 فروردين 1394

دعا برای فرزندم

سلام به دختر عزیز و پسر نازنینم امروز 25فروردین ماه هست و اتفاقات زیادی در این مدت افتاده. خدا را شکر که همه چیز خوب هست و شما سالم و سر حال هستید. خدا را سپاس می گویم که گویی تنها همین بنده را دارد و درهای لطف و مهربانی اش را چنان به من گشوده که تصور می کنم هیچ از بدی ها و گناهان ما نمی داند. خدا یا شکرت به سبب همه ی خوبی ها و الطافی که به ما داری. حلالم کن خدا جون فرزندانم را به تو میسپارم و از تو می خواهم در این جامعه و این شرایط وحشتناک تو خود حافظ و نگهدارشان باشی. خدا یا کمکم کن آنان را به گونه ای تربیت کنم که سربازان واقعی تو شوند و در راه دین تو جان و عمر به ثمر نشانند. خدا یا خودت نگهدارشان باش.  ...
24 فروردين 1394

چهار ماهگی علی محمد

سلام به دختر و پسر عزیزم قربون شما برم که اینقدر با هم خوب هستید. فاطمه زهرا ی عزیزم خیلی برادرش را دوست داره.اون میشینه بالای سر برادرش و کلی باهاش حرف میزنه علی محمد عزیزم الان چهار ماه و یک هفته اش است . چند شب پیش دوتایی شون توی اتاق بودن که صدای فریاد فاطمه زهرا بلند شد. برای اولین بار برادرش موهاش  را کشید و اون داد می زد. اما وقتی مو هاش را رها کرد فقط می خندید. دخترم خیلی خوب و مهربونه. علی محمد امشب برای اولین بار روی شکم غلتید. وقتی چیزی جلوش میگپریم سعی می کنه دستش را بالا بیاره تا بگیره.خیلی دوستتون دارم عزیزانم   خاله الهام الان دو ماهه بارداره. ...
3 آذر 1393