فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

دختر نازم فاطمه زهرا

علی محمد

سلام پسرک ناز و عزیزم حداکثر یک ماه دیگه مونده تا به دنیا اومدن شما . تا حالا چند باری اسمت عوض شده اول که من دلم میخواست  بزارم محمد مهدی اما بابایی گفت باید علی داشته باشه.بعد قرار شد بشه علیرضا و در آخر بابایی گفت علی محمد.. فکر کنم دیگه همین علی محمد اسم شما بمونه. دوست دارم علی محمدم ...
25 تير 1393

تفاوت بارداری

سلامممممممممم  امروز میخوام  تفاوت های بارداری اول و دومم را بنویسم.البته خدا را شکر زیاد خاطرات ناراحت کننده تو ذهنم نمی مونه اما تا جایی که یادمه مینویسم . فکر میکنم در کل بارداری اولم راحتر بود حالا شاید به خاطر دختر بودن اولی و پسر بودن دومی باشه. توی بارداری اول دو ماه اول کمی ویار داشتم و حسابی به بو ها حساس بودم که البته در این بارداری اینطور نبود.یه مشکل هم پیدا کردم که به خاطر بازی والیبال بود که کردم که خدا را شکر رفع شد.ماه هشتم به بعد هم مشل معده پیدا کردم که با خوردن رانیتیدین حل شد. در کل خیلی خوب بود. در این بارداری که الان ماه آخرش را سپری میکنم  مشکلات بیشتری سراغم اومد اما به لطف خدا هر...
25 تير 1393

تولد آجی

سلام عزیزم سینزدهم ماه رمضان امسال همزمان شد با تولد آجی و خاله یه تولد گرفت و همه را دعوت کرد. این مهمونی با جشن تکلیف سپیده هم یکی شد و خدا را شکر مهمونی خوبی بود. شما که از اول جشن سراغ کیک تولد میگرفتی و فقط میخواستی کیک بخوری. قربونت برم که اینقدر کیک دوست داری. امروز روز تولد امام حسن علیه السلام است و اگه خدا بخواد میخوام برات کیک درست کنم.
22 تير 1393

دندان ها

سلام گل مامان الان شما دو سال و نیم سن داری همه ی دندونات در اومده اما دندان های آسیابت خراب شده و مامانی خیلی غصه می خوره. الهی بمیرم برای اونهایی که بچه هاشون مشکلی دارند. دندون درد که می گیری اشک مامان در میاد. نمیدونم چرا اینقدر زود خراب شده. چند روز پیش بردیمت دکتر و گفت چهار تا عصب کشی داری و باید بیهوش بشی . نمی دونم چه کنم انشاإالله که بدون مشکل حل بشه. ...
4 فروردين 1393

یه بچه دیگه

سلام فدات شم  عزیز دلم الان اول دی ماه و ما دو هفته است  که یه خبر جدید برات داریم شماداری از یک و یک دونگی در میای و ما داریم صاحب یه بچه دیگه میشیم خیلی خوشحالم و از خدا می خوام اون بچه مون هم مثل شما خوب و مهربون باشه. انشاالله که دوتایی تونسالم و سلامت باشید .امیدوارم خدا کمکمون کنه بتونیم بچه هایی با ایمان وبا خدا تربیت کنیم. عزیز دلم خیلی دوست دارم خیلی زیاد. تو مایه ارامش زندگی ما هستی. الان دیگه کم کم به حرف زدن افتادی و بلبل زبونی می کنی.. خیلی لوس هستی وزود گریه میکنی. مهربونی و میای صورتت را نزدیک صورت من میبری و ابراز احساسات میکنی. خیلی مهربون و نازی عزیزم تو مایه ارامش منی دوست دارم عزیزم.] ...
6 دی 1392

بولینگ

سلام امید زندگی ام دوست دارم عزیزم       این عکس روزیه که از طرف کار بابا رفتیم بولینگ .               ...
12 آبان 1392

تولد دوسالگی

سلام عزیز دلم تولد دو سالگی ات مبارک امیدوارم همیشه سرزنده سلامت عبد و مطیع خداوند باشی عزیز دلم امسال تولدت را کمی زودتر گرفتیم چون  17 آبان در دهه اول محرم بود ما هم عید غدیر برات تولد گرفتیم عید قربان یک گوسفند عقیقه ی شما کردیم و بعد هم سه تا مهمونی دادیم. بابایی حسابی افتاد توی خرج. مهمانی اول فامیل باباجون بودند توی باغ عمومحسن.مهمانی دوم فامیل مامان جون تو باغ خاله الهام که تولد هم بود با تم باب اسفنجی. مهمانی سوم هم شبش در خانه ی خودمان که عموها و عمه بودند من و بابایی برات یه تک دست خریدیم.مامان و جون خاله هم یه سرسره خلاصه که حسابی بهت خوش گذشت. عید غدیر بابایی ملبس به لباس روحانیت شد و از این پس وظیفه ...
12 آبان 1392

نمایشگاه

سلام امروز آخر شعبان و فردا ماه خوب خداست. توی این هفته حسابی سرم شلوغ بود .من و خاله الهام ومهدیه با هم تم تولد درست کرده بودیم و در نمایشگاه غرفه گرفتیم و شرکت کردیم. نمایشگاه پنج روز بود خیلی به شما خوش گذشت.کلی بازی کردی.نقاشی کشیدی . خدا را شکر به خاطر همه ی خوبی هاش.     بازی های شما در نمایشگاه       این ها را هم مامان براتون خریده.       رنگ انگشتی ...
12 آبان 1392

جشنواره

این عکس دختر نازم برای شرکت در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ است. امیدوارم برنده بشی عزیزم. مامانی از دوستاش خواسته به شما رای بدند.البته بابایی هم بیکار نمونده و یه کارهایی کرده. ممنون باباجونم. دوستت دارم نفسم. ...
12 آبان 1392