فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

دختر نازم فاطمه زهرا

کار با کامپیوتر

سلام امید مامان چند روزی میشه که داری با یه نرم افزار نقاشی تو لب تاب مامان کار  میکنی وخیلی راه افتادی. اصلا نمیتونستی ارتباط موس و نشان نما را درک کنی اما حالا  خیلی خوب داری کار میکنی. و موس را هدایت میکنی. قربونت بشم دختر نازم.
22 تير 1393

یک ماه دیگه

سلام نفس مامان  الان دوم تیره  و مامانی داره هشت ماهش تموم میشه. جدود یک ماه دیگه مونده به اومدن داداشی . نمیدونم شرایط چقدر فرق میکنی و چی میشه اما هر چی باشه لطف و محبت خدای مهربون مثل همیشه بالای سرمونه و  به کرم او همه چیز خوبه. همین جا میخوام دوباره براتون دعا کنم. برای سلامتی شما و داداش کوچولوت که خدا میدونه من اونقدر ضعیفم که طاقت بیماری  شما را ندارم. میخوام دعا کنم برای عاقبت به خیری تون. برای اینکه فرزندان صالح و با ایمانی بشید و بتونید باقیات الصالحاتی برای ما باشید.  میخوام دعا کنم و از خدا بخوام که بدی ها و کاستی های من در وجود شما راه پیدا نکنه و خود خدا ...
3 تير 1393

تولد پدر چون

سلام دختر نازم  دیشب تول پدر جون بود و ما همگی خونه شون جمع بودیم. شما هم که کیک تولد خیلی دوست دارید مرتب سراغ میگرفتی و میخواستی بخوری. چند تایی عکس که گرفتیم به تشویق خاله شما و آجی با سر رفتید توی کبک و شروع کردید به خوردن.   ...
3 تير 1393

عکس

  اینها لباسهای عیدته که مامان جون برات دوخته.   اینها را هم با بابایی از مشهد خریدیم.   این عکس لحظه ی سال تحویله که مثل هر سال رفتیم گلستان کنار شهدا. ...
31 خرداد 1393

بدون عنوان

  اینجا پارک نزدیک مسجد الغفوره که من و مامان جون شما و آجی را بردیم بازی کنید . خاله رفته بود کلاس رفع اشکال و برای اولین بار پنج ساعت آجی را تنها گذاشت. ...
31 خرداد 1393

اردو روز معلم

سلامممممم دخترک نازم دوباره امسال مثل سالهای قبل از طرف حوزهبه مناسبت روز معلم رفتیم باغ ابریشم. شما سوار قایق  و اسب شدی و کلی ذوق کردی. ...
31 خرداد 1393

مسافرت فریدون شهر

سلام مامان جونم اوایل خرداد بود که با مامان جون و بابا رفتیم مسافرت سه روزه به فریدون شهر . شکر خدا خیلی خوش گذشت و شما هم خیلی دوست داشتی. الان که چند هفته ای گذشته فیلم های اون را از موبایل میاری و میگی مامان بریم اینجا. الان میخوام چند تا عکس هاش را برات بزارم. اینجا آبشار پونه زار بود خیلی منظره ی قشنگی داشت اما مسیر رفتنش بد بود و مامانی هم باردار پس نشد بریم پایین و از همون بالا لذت بردیم.   اینجا هم مسیر برگشت آبشار بود که منظره ی زیبایی داشت. همین جا کنار آب نشستیم و برای نهار جوجه درست کردیم. اینجا هم چشمه خوانسار ه که هوای خوبی داشت. چند تایی چشم...
31 خرداد 1393