فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

دختر نازم فاطمه زهرا

سفر قم

سلامممممممممممممم ٢٦تیرماه من دخترم با هم رفتیم قم تا امتحان بدم. عزیز مامان دختر خیلی خوبی بود و با بچه ها بازی میکرد. تازه حرم هم رفتیم زیارت.اونجا عزیزم یاد گفت چهار دست وپا بره. الان دیگه سینه خیز نمیره.مرتب دستش را میگیره به میز ومبل و بلند میشه می ایسته.                                                                ...
9 مهر 1391

اولین دندون

امروز پنجم شهریور بود و تولد پدر بزرگ من. عمه ها و عمو ها هم قرار گذاشته بودند برای 84سالگی آقاجون تولد بگیرند . همگی خونه عمو علی جمع شدیم. وقتی داشتم به عزیزم انگور میدادم دستم خورد به تیزی دندون نازت.من هم کلی ذوق کردم.خلاصه که بعد از نه ماه و هجده روز اولین دندون را در آوردی. ...
9 مهر 1391

شب احیا

اینجا تخت فولاده و اولین شب احیا. با اینکه تابستان بود اما هوا یه کمی سرد بود.فدات شم مامانم شما اونقدر دختر خوبی بودی .یک ساعت آخر هم رفتی پیش بابایی من دعام را خوندم. انشاءالله که همیشه با خدا باشی. ...
9 مهر 1391

ده ماهگی

دختر ناز من الان کم کم داره ده ماهش تموم میشه.اون الان تند تند چهار دست وپا راه میره،یک دقیقه ای روی پاهاش می ایسته، بلند میشه دست میگیره به مبل و راه میره.خودش هم میره روی مبل.چند تایی کلمه میگه اما هنوز درست مفهوم اونها را نمیدونه.خیلی خوش اخلاقه و بیشتر وقت ها می خنده. خوابش خوبه و طول روز سه مرتبه ای می خوابه. دلش می خواد باهاش بازی کنیم. از پتو خیلی خوشش میاد یک ،دو ،سه که میگم میپره روی پتو.تاب بازی وآب بازی هم دوست داره
9 مهر 1391

استخر

  این جا حیاط خونه پدر جونه. این هم عزیز منه که نشسته توی استخر وداره آب بازی می کنه. کلی کیف کردم وقتی خنده هات را دیدم. ...
9 مهر 1391

حمام

این جا خونه ی مادر جونه. پدر جون از چون که دلش هوای نوه هاش را کرده بود یک ماه نشده از مشهد اومد اصفهان ما هم رفتیم خونشون با الهام و نازنینش. الان فاطمه زهرا نه ماه ونیم و نازنین زهرا یک ماه ونیمه شده.   ...
9 مهر 1391

نازنین زهرا

این دختر خاله ی عزیز فاطمه زهراست . اسم قشنگش نازنین زهراست. موهای طلایی و صورت سفیدش به هیچ کس نرفته.روز به روز داره نازتر و قشنگ تر میشه. این جا هم باغ غدیره و اولین باری که نازنین اومده پارک. ...
9 مهر 1391

هفت ماهگی

سلامممممم امروز 31 خردادماهه و عزیز من هفت ماه و نیم شده. هفت ماهش که تموم شد هفت کیلو ونیم بود.الان خیلی قشنگ میشینه راحت سینه خیز میره وکمی روی دست وپاش بلند میشه .البته میتونه روی پاهاش هم بایسته اگه دستش به جایی باشه. دو روزه خیلی از خودش صدا در میاره. ماما میگه ولالا.  بهم وابسته شده به طوری که نمیتونم توی اتاق تنهاش بزارم. من هم که الان امتحانات میانترمم هست .بیست روز دیگه هم باید برم قم برای پایان ترم.تازه ترم سوم حوزه هستم .انشاءالله بتونم با این کوچولوم تا آخرش را بخونم.   ...
31 خرداد 1391

سینه خیز

  نفس مامانی شش ماه هشت روزه شده . اون الان میتونه سینه خیز روی زمین بره و خودش را برسونه به چیزهایی که دوست داره.دیگه نمیتونم روی تخت تنهاش بزارم.                                 ...
28 ارديبهشت 1391